خط سیاه. خط سبز. خط ازرق. یکی از خطوط جام جم است. (برهان قاطع) ، شب. (از آنندراج) : خنجر شب یک نقط از خط شب کرده حک و روز نهادش لقب. امیرخسرو (از آنندراج)
خط سیاه. خط سبز. خط ازرق. یکی از خطوط جام جم است. (برهان قاطع) ، شب. (از آنندراج) : خنجر شب یک نقط از خط شب کرده حک و روز نهادش لقب. امیرخسرو (از آنندراج)
عمل کشیدن خط. عمل رسم خط. (یادداشت بخط مؤلف) ، (اصطلاح بنایان) کشیدن خطوط بر اطراف طاقهای عمارت بعد از سفیدی برای خوشنمایی. (آنندراج) : در جوانی دیده ام شد جلوه گاه نوخطان خطکشی پیش از سفیدی کرده ام این خانه را. محسن تأثیر (از آنندراج). این کهن غمخانه را کز گرد کلفت شد بنا خطکشی از خط باطل کن که دینداری خوش است. محسن تأثیر (از آنندراج). - خطکشی خیابان، اصطلاح است در ایاب و ذهاب مردمان و آن خطکشی خیابان است با رنگ و بدینوسیله مسیر وسائل نقلیه و عابر پیاده رو در خیابان مشخص می شود
عمل کشیدن خط. عمل رسم خط. (یادداشت بخط مؤلف) ، (اصطلاح بنایان) کشیدن خطوط بر اطراف طاقهای عمارت بعد از سفیدی برای خوشنمایی. (آنندراج) : در جوانی دیده ام شد جلوه گاه نوخطان خطکشی پیش از سفیدی کرده ام این خانه را. محسن تأثیر (از آنندراج). این کهن غمخانه را کز گرد کلفت شد بنا خطکشی از خط باطل کن که دینداری خوش است. محسن تأثیر (از آنندراج). - خطکشی خیابان، اصطلاح است در ایاب و ذهاب مردمان و آن خطکشی خیابان است با رنگ و بدینوسیله مسیر وسائل نقلیه و عابر پیاده رو در خیابان مشخص می شود
خاموشی. سکوت. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس). مخفف خاموشی. (آنندراج). مختصر خاموش. (شرفنامۀ منیری) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 385). حالت خاموش بودن. حالت ساکت بودن. حالت صامت بودن: ببخشیدش بدل بر مهربانی نمود از خامشی همداستانی. (ویس و رامین). خامشی از کلام بیهده به در زبور است این سخن مسطور. ناصرخسرو. گشت دلش مرا بکین هست لبش گوا برین خامشی گواه بین غنچه دهان کیست او. خاقانی. کلید زبان گر نبودی وبال کی از خامشی قفل لب کردمی. خاقانی. پرسید سخن ز هر شماری جز خامشیش ندید کاری. نظامی. خامشی او سخن دلفروز دوستی او هنر عیب سوز. نظامی. همه در کار خویش حیرانند چاره جز خامشی نمیدانند. نظامی. خامشی به که ضمیر دل خویش بکسی گفتن و گفتن که مگوی. سعدی. اگر چه پیش خردمند خامشی ادب است بوقت مصلحت آن به که در سخن کوشی. سعدی. ز گفتن پشیمان بسی دیده ام ندیدم پشیمان کس از خامشی. ابن یمین
خاموشی. سکوت. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس). مخفف خاموشی. (آنندراج). مختصر خاموش. (شرفنامۀ منیری) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 385). حالت خاموش بودن. حالت ساکت بودن. حالت صامت بودن: ببخشیدش بدل بر مهربانی نمود از خامشی همداستانی. (ویس و رامین). خامشی از کلام بیهده به در زبور است این سخن مسطور. ناصرخسرو. گشت دلش مرا بکین هست لبش گوا برین خامشی گواه بین غنچه دهان کیست او. خاقانی. کلید زبان گر نبودی وبال کی از خامشی قفل لب کردمی. خاقانی. پرسید سخن ز هر شماری جز خامشیش ندید کاری. نظامی. خامشی او سخن دلفروز دوستی او هنر عیب سوز. نظامی. همه در کار خویش حیرانند چاره جز خامشی نمیدانند. نظامی. خامشی به که ضمیر دل خویش بکسی گفتن و گفتن که مگوی. سعدی. اگر چه پیش خردمند خامشی ادب است بوقت مصلحت آن به که در سخن کوشی. سعدی. ز گفتن پشیمان بسی دیده ام ندیدم پشیمان کس از خامشی. ابن یمین
خیرو. (آنندراج) (ناظم الاطباء). نباتی است. (منتهی الارب) (از تاج العروس). غسل. (مهذب الاسماء). خیروی دشتی. (دهار). ملوکیهالشجر. عودالیسر. شحم البرح. آلثئا. ملوخیه. وردالزوانی. (یادداشت بخط مؤلف). هشت دهان. (صیدنۀ ابوریحان بیرونی). خطمی از اسپرغمهاست. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). گلش بهمه رنگی بود بسیار بقا باشد وعروقش چند سال بجا ماند. (نزهه القلوب) : خیری و خطمی و نیلوفر و بستان افروز همچنانست که بر تختۀ دیبا دینار. سعدی. - خطمی بری، نوعی خطمی است که بعربی آنرا شحم البرح می گویند. (یادداشت بخط مؤلف). - خطمی خطائی، بهترین انواع گل خیرو است. در آغاز شکفتن برنگ سفید می باشد تا دو پهر پس بسرخی زند پس سرخی او کمتر شدن گیرد و بعد از غروب باز برنگ اصلی بازآید. (آنندراج). منثور. (یادداشت بخط مؤلف) : همچو خطمی خطائی هر زمان در باغ دهر چهره دیگرگون مرا از خجلت عصیان شود. نزاری (از آنندراج). - خطمی درختی، نوعی از خطمی است که بوته ای چون درخت دارد. رجوع به درخت خطمی شود. - خطمی درختی چینی، گیاهی است که گل سرخ آتشی دارد. (یادداشت بخط مؤلف). - خطمی فرنگی، نوعی گل است که شبیه به گل خطمی است. (یادداشت بخط مؤلف). - خطمی کوچک، خبازی. رجوع به خبازی در این لغت نامه شود. - خطمی مجلسی، نوعی گل است. (یادداشت بخط مؤلف). - لعاب خطمی، لعابی که از خطمی حاصل آید. وخیفه. (منتهی الارب)
خیرو. (آنندراج) (ناظم الاطباء). نباتی است. (منتهی الارب) (از تاج العروس). غِسل. (مهذب الاسماء). خیروی ِ دشتی. (دهار). ملوکیهالشجر. عودالیسر. شحم البرح. آلثئا. ملوخیه. وردالزوانی. (یادداشت بخط مؤلف). هشت دهان. (صیدنۀ ابوریحان بیرونی). خطمی از اسپرغمهاست. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). گلش بهمه رنگی بود بسیار بقا باشد وعروقش چند سال بجا ماند. (نزهه القلوب) : خیری و خطمی و نیلوفر و بستان افروز همچنانست که بر تختۀ دیبا دینار. سعدی. - خطمی بری، نوعی خطمی است که بعربی آنرا شحم البرح می گویند. (یادداشت بخط مؤلف). - خطمی خطائی، بهترین انواع گل خیرو است. در آغاز شکفتن برنگ سفید می باشد تا دو پهر پس بسرخی زند پس سرخی او کمتر شدن گیرد و بعد از غروب باز برنگ اصلی بازآید. (آنندراج). منثور. (یادداشت بخط مؤلف) : همچو خطمی خطائی هر زمان در باغ دهر چهره دیگرگون مرا از خجلت عصیان شود. نزاری (از آنندراج). - خطمی درختی، نوعی از خطمی است که بوته ای چون درخت دارد. رجوع به درخت خطمی شود. - خطمی درختی چینی، گیاهی است که گل سرخ آتشی دارد. (یادداشت بخط مؤلف). - خطمی فرنگی، نوعی گل است که شبیه به گل خطمی است. (یادداشت بخط مؤلف). - خطمی کوچک، خبازی. رجوع به خبازی در این لغت نامه شود. - خطمی مجلسی، نوعی گل است. (یادداشت بخط مؤلف). - لعاب خطمی، لعابی که از خطمی حاصل آید. وخیفه. (منتهی الارب)
نوعی از خط کهن است. رجوع به کلمه ’خط’ و ’خاورشناسی’ در این لغت نامه شود. - خط میخی وان، این خط در وان مرسوم بوده و خواندن آن در ابتداء خیلی سخت می نمود، ولی بعد از آنکه نوشته هایی به دو خط وان و آسوری یافتند کار خواندن آن آسان شد. (از ایران باستان ص 48)
نوعی از خط کهن است. رجوع به کلمه ’خط’ و ’خاورشناسی’ در این لغت نامه شود. - خط میخی وان، این خط در وان مرسوم بوده و خواندن آن در ابتداء خیلی سخت می نمود، ولی بعد از آنکه نوشته هایی به دو خط وان و آسوری یافتند کار خواندن آن آسان شد. (از ایران باستان ص 48)
انجل غسل هم آوای زرد از گیاهان فارسی گویان خطمی خوانند گیاهی است ازتیره پنیرکیان که دارای گونه های دایمی و نیز یکساله است و بحد وفور در ایران روییده و کشت میشود. ساقه اش ضخیم و بلند برگهایش پهن و ستبر و ریشه ای دراز و دوکی شکل و آبدار است. ریشه آن در پزشکی مستعمل است
انجل غسل هم آوای زرد از گیاهان فارسی گویان خطمی خوانند گیاهی است ازتیره پنیرکیان که دارای گونه های دایمی و نیز یکساله است و بحد وفور در ایران روییده و کشت میشود. ساقه اش ضخیم و بلند برگهایش پهن و ستبر و ریشه ای دراز و دوکی شکل و آبدار است. ریشه آن در پزشکی مستعمل است
ابزاری که برای ترسیم خط راست و نیز اندازه گیری طول به کار می رود خط کش ت (تی): خط کشی که بر سر آن یک خط کش کوچکتر با زاویه قائم، متصل شده و در کشیدن رسم های دقیق به کار می رود و به دلیل شباهت به حرف انگلیسی (T) به این نام معروف است
ابزاری که برای ترسیم خط راست و نیز اندازه گیری طول به کار می رود خط کش تِ (تی): خط کشی که بر سر آن یک خط کش کوچکتر با زاویه قائم، متصل شده و در کشیدن رسم های دقیق به کار می رود و به دلیل شباهت به حرف انگلیسی (T) به این نام معروف است
تعبیر خواب خط کش دیدن خط کش در خواب، علامت آن است که برای به ثمر رساندن کارهای خود فعالیتی چشم گیر خواهید کرد. 2ـ شنیدن خبرهای بد در خواب علامت داشتن دوستانی ناسازگار و روبرو شدن با موقعیتهای نامطلوب در زندگی است.
تعبیر خواب خط کش دیدن خط کش در خواب، علامت آن است که برای به ثمر رساندن کارهای خود فعالیتی چشم گیر خواهید کرد. 2ـ شنیدن خبرهای بد در خواب علامت داشتن دوستانی ناسازگار و روبرو شدن با موقعیتهای نامطلوب در زندگی است.
خطمی درخواب دروقت خود، دلیل بر منفعت اندک کند و بی وقت، دلیل بر غم و اندوه کند و خوردن آن، دلیل بر مضرت و نقصان کند و سر شستن با آن، دلیل است بر توبه کردن و پاکدینی. محمد بن سیرین
خطمی درخواب دروقت خود، دلیل بر منفعت اندک کند و بی وقت، دلیل بر غم و اندوه کند و خوردن آن، دلیل بر مضرت و نقصان کند و سر شستن با آن، دلیل است بر توبه کردن و پاکدینی. محمد بن سیرین